این مقاله را در مورد ناتورالیسم بخوانید. تکه‌های زیر مربوط به این مقاله است.
۱- ناتورالیسم به عنوان یك مكتب ادبی چهارچوب ...
پی نوشت (۱۲ اردیبهشت): از گذاشتن این مطلب منظوری داشتم ولی تا امروز کسی در موردش اظهار نظر نکرده است.
روزمرگی فرهنگی یعنی به جای این‌که فیلم نگاه کنی٬ تلویزیون نگاه کنی به این بهانه که نمی‌خوام خودم را محدود به نوع خاصی از محصولات فرهنگی دیداری کنم.
روزمرگی فرهنگی یعنی به جای این‌که نوار گوش کنی٬ به رادیو پیام گوش کنی به این بهانه که نمی‌خوام خودم را محدود به نوع خاصی از محصولات فرهنگی شنیداری کنم.
روزمرگی فرهنگی یعنی به جای این‌که کتاب بخوانی٬ روزنامه بخوانی به این بهانه که نمی‌خوام خودم را محدود به نوع خاصی از محصولات فرهنگی خواندنی کنم.
بدجوری دچار روزمرگی فرهنگی شده‌ام.
قیمت سکه را دیده‌اید؟ یکی بود می‌گفت تورم ریشه‌ی روانی داره و ما سوراخاشو بستیم! 
راستی بعد از عید سوار تاکسی شده‌اید؟ یکی بود می‌گفت تورم ...
عکسهای من را در باغ نمای بهار دیده‌اید؟ این و این.
یک مقاله در مورد جام جهانی ۷۸ در ویژه نامه نوروزی شرق منتشر شده است. در این مقاله دوبار از علی پروین نام برده شده است. یک بار زمانی است که در مورد جوایز تیم صحبت می شود و معلوم می‌شود سر هم تیمیهایش کلاه گذاشته و ساعت رولکسشان را مفت خریده است:
... جدا از اردوهاى بلند مدت، مشكل ديگرى كه روحيه ما را پائين آورد، ندادن پاداش مناسب به بازيكن ها بود. جايزه درست و حسابى براى بچه ها به خاطر اين موفقيت نداده بودند و اين موضوع حتى تنش و جنجال به وجود آورده بود. البته يك بار آمدند به تك تك بازيكن ها نفرى يك ساعت بزرگ رولكس دادند و على پروين با توجه به هوشى كه داشت همه آنها را از بازيكن ها دانه اى پنج هزار تومان خريد. چند سال بعد معلوم شد هركدامشان سه ميليون تومان مى ارزد. خوشبختانه من ساعتم را نفروخته بودم!» گلايه هاى الله وردى اما ...
و بار دوم هنگامی است که زیرآب پرویز قلیچ خانی را می زند تا در جام جهانی همراه تیم ایران نباشد:
حسن روشن درباره اين موضوع مى گويد:
«سر اينكه آقاى قليچ خانى بهترين بودند بحثى ندارم. اما يك روز كه ماجراها به اينجا كشيد كه ايشان حتماً بايد به تيم ملى اضافه شوند، من به همراه على پروين و يكى دو نفر از بچه ها پيش حشمت رفتيم و گفتيم حتى اگر آقا پرويز بهترين بازيكن جهان هم باشد اين بازيكنان بوده اند كه زحمت كشيده اند و تيم را بالا برده اند و اصلاً مورد قبول ما نيست كه حق و حقوقى از ما بازيكنان ضايع شود. وقتى كه اين مسائل را گفتيم خود به خود قيد اين ماجرا زده شد.»
هر روز نوشتن کار سختی است به‌خصوص اگر خودت را به آن مقید کرده باشی.
سیاسی ننوشتن کار سختی است به‌خصوص اگر خودت را به آن مقید کرده باشی.
دومی از اولی سخت‌تر است.
جناب سرهنگی که در مورد موشک (یا اژدر) جدید تولید ایران در شبکه‌ی خبر توضیح می‌دادند در بخشی از صحبتهایشان فرمودند (نقل به مضمون):
این موشکها با سرعت ۱۰۰ متر بر ثانیه زیر آب حرکت می‌کنند که از حدی که دانشمندان علم فیزیک پیش‌بینی می‌کنند بیشتر است.
۱- احتمالا ...
همچنین ای‌میلهای این دانشگاه این قدر نامطمئن هستند که بعضی از بچه‌های لیسانس برای فرستادن مدارک لازم برای فرار مغزها از یاهو استفاده می‌کنند.
چهار-پنج ساعت است که ای‌میل دستم نمی‌رسد. فردا و پس فردا هم که تعطیل است. شنبه هم بین تعطیلیها و یکشنبه تعطیل! فکر کنم رفت تا دوشنبه.
پی نوشت: ۵شنبه ساعت ۴ درست شد. امیدوارم چیزی از دست نرفته باشد.
امروز بعد از حدود ۱۰ ماه به عنوان معلم سر کلاس رفتم (دکتر ارفعی درگیر کنفرانس ریسمان است و این جلسه از کلاس مکانیک آماری‌اش را به من محول کرده بود). از وقتی که شروع به درس دادن کردم (حدود ۱۰ سال پیش) این بزرگترین وقفه در تدریسم بوده است. کلاس ...
فرض کنید امکان کار و زندگی در دو نقطه‌ی متفاوت دنیا برایتان فراهم است. این دو شهر و شغل از هر نظر جز مسایل مالی یکسانند. درآمد در این دو شهر را با X و مخارج معمول (متناسب با سطحی از زندگی که برای خود تعریف کرده‌اید) را با Y نمایش می‌دهم. در هر دو شهر درآمد از مخارج معمول بیشتر است. اندیسهای ۱و۲ مربوط به شهرهای ۱و۲ است. دو نامساوی زیر بین کمیتها برقرار است.
Y1/X1>Y2/X2
Y1/X1
یعنی اختلاف درآمد و مخارج در شهر دو و نسبتشان در شهر یک دو بیشتر است. کدام شهر را برای زندگی انتخاب می‌کنید؟
پی نوشت: اشتباه خیلی بدی کردم. جهت نامساوی پایینی برعکس است.
۱- این رفیق ما بین برلوسکونی و خاتمی اولی و بین پرودی و احمدی نژاد دومی را انتخاب کرده است.
۲- برلوسکونی با این کاراش رای‌اش زیاد می‌شه یا کم؟ (از آن سوی دیوار )
۳- جملات قصارش را ببینید.
یک پی نوشت برای مریخ یا مارس گذاشتم.
از بچه‌ای خواسته‌اند که اعداد را بشمارد گفته:
یک- دو- سه- چهار- پنج- شش- هفت- هشت- نه- ده- سرباز- بی بی- شاه.
دیشب شبکه‌ی سه یک فیلم علمی‌تخیلی در مورد مریخ نشان می‌داد . در این فیلم سیاره‌ی مربوطه را مارس خطاب می‌کردند. مثلا: چه انتظاری داری اینجا مارسه!
آها یادم نبود برره داشت زبان فارسی را خراب می کرد.
پی نوشت:
من یک کمی کوتاه نوشتم و در نتیجه به نظر حرفم نامفهوم شده است.به طور خلاصه به روند انتخاب طبیعی در زبان معتقدم. با این فرض که زبان چیزی ...
یکی از دوستان ازم پرسید تو چرا می‌خوای بری فرنگ. یک جوابی بهش دادم که درست نبود. جواب درست اینه:
من میخوام با شلوارک برم سر کار.
پی نوشت: نیم فاصله در بلاگفا چه جوریه؟
۱- تغيير نكردن ساعت رسمي كشور ضرر 300 ميليارد توماني به همراه دارد. یعنی روزی ...
۱- بچه دوم دبستانی‌ای در مقابل اصرار مادرش در مورد این‌که از درس ریاضی بیش از سایر درسها خوشش می‌آید٬ درس علوم را به عنوان درس مورد علاقه‌اش نام برد چون که کتابش عکس آدم زیاد دارد و می‌تواند برایشان سبیل بکشد.
۲- بچه دبستانی دیگری ار درس ریاضی بیشتر خوشش می‌آید چون اگر یک چیزهایی بلد باشی٬ خودت می‌توانی یک چیزهای دیگر دربیاری. این بچه با دانستن جمع یک‌رقم با یک‌رقم قاعده جمع دورقم با دورقم را ابداع کرده است.
۳- بچه کلاس اولی‌ای اصرار داشته است که هزار ۴تا صفر دارد و برای اثباتش از جیبش ۱۰۰۰ تومانی درآورده است.
از دوستانی که این داستانها را اخیرا برایم تعریف کرده‌اند٬ ممنونم.
جناب استاد اقتصاد در مورد این‌که افزایش دستمزد ساعتی به تمایل مردم به افزایش ساعت کار منتهی می‌شود یا کاهش آن* فرمودند مطالعات نشان می‌دهد که در مورد خانمها تمایل به کاهش ساعت کار و در مورد آقایان تمایل به افزایش آن وجود دارد و توضیحاتی در مورد خانه و خانواده و از این حرفها دادند. به بغل دستیم گفتم که برای علمی شدن این گزاره و جلوگیری از مشکلات بعدی بهتر بود که یک به طور متوسط به جمله‌اش اضافه می‌کرد.
بغل دستی (که مهندس است) گفت که این عبارت مشکل را برای کسانی که ذهن مهندسی دارند حل می‌کند (ما هم بوقیم دیگه!) و اضافه کرد: می‌گن از یک پزشک پرسیدند به طور متوسط روزی چند تا مریض می‌بینی گفت خیلی متغیر است.
این نوشته در مورد فمنیسم را بخوانید. چیزی که به خصوص توجه من را جلب کرد استفاده مناسب از مفهوم به طور متوسط است. مثلا به جای
پس منطقی این است که این موسسه در اینجا خانمها را استخدام کند نه آقایان را...
گفته شده
پس منطقی این است که این موسسه در اینجا بیشتر خانمها را استخدام کند تا آقایان..
ضمن این‌که کلا از این نوشته بسیار لذت بردم.
این نوشته را چهاردهم فروردین نوشتم٬ ولی به تاریخ سیزدهم فروردین منتشرش می‌کنم.
از دوستانی که با نامه‌ی مستقیم (نه از این نامه‌های اسپم‌گون تبریک عید گروهی) سال نو را تبریک گفته‌اند٬ ممنونم. برای اطلاع شما از وضعیتم٬ سه خبر بهتان می‌دهم. اول این‌که به دانشکده خودمان برای نیمسال پاییز درخواست استخدام دادم. دوم این‌که تلویحا با درخواستم موافقت شده و سوم این‌که عید سال آینده تعداد اعضای خانواده‌مان سه نفر خواهد بود.
این نوشته را چهاردهم فروردین نوشتم٬ ولی به تاریخ دوازدهم فروردین منتشرش می‌کنم.
امروز رسما به بلاگفا منتقل شدم هرچند که ریزه‌کاریهای این انتقال -که زحمتش با قاف است- هنوز باقی مانده است. چند دلیل عمده برای این جابجایی دارم.
۱- آرشیو موضوعی٬
۲- لینکدونی٬
۳- RSS،
۴- امکان تایید نظرهای دیگران پیش از نمایش٬
۵- امکان ادامه مطلب در صفحه بعد.
شاید هیچ کدام از این دلایل به تنهایی کافی نباشد٬ ولی مجموعه‌ی پنج دلیل با هم کفایت می‌کند. این دومین جابجایی من خواهد بود. تیر ۸۱ بعد از چند نوشته از بلاگ‌سپات رفتم پرشین‌بلاگ.