این بچهها -4
دختر پنجسالهای که پدر و مادرش برای بچهدار شدن مجدد برنامهریزی میکنند از مادرش پرسیده:
مامان، تو و بابا اون دفعه که عروسی کردین من به دنیا اومدم. این دفعه هم باید عروسی کنین؟
دختر پنجسالهای که پدر و مادرش برای بچهدار شدن مجدد برنامهریزی میکنند از مادرش پرسیده:
مامان، تو و بابا اون دفعه که عروسی کردین من به دنیا اومدم. این دفعه هم باید عروسی کنین؟
دختر بچهی ۵ سالهای گربه دارد. پدر و مادرش به او گفتهاند که اگه به گربه دست بزنی وقتی بزرگ شدی بچهدار نمیشی. این دختر از خانمی که بچه ندارد پرسیده: تو وقتی بچه بودی دست به گربه زدی؟
از بچهای خواستهاند که اعداد را بشمارد گفته:
یک- دو- سه- چهار- پنج- شش- هفت- هشت- نه- ده- سرباز- بی بی- شاه.
۱- بچه دوم دبستانیای در مقابل اصرار مادرش در مورد اینکه از درس ریاضی بیش از سایر درسها خوشش میآید٬ درس علوم را به عنوان درس مورد علاقهاش نام برد چون که کتابش عکس آدم زیاد دارد و میتواند برایشان سبیل بکشد.
۲- بچه دبستانی دیگری ار درس ریاضی بیشتر خوشش میآید چون اگر یک چیزهایی بلد باشی٬ خودت میتوانی یک چیزهای دیگر دربیاری. این بچه با دانستن جمع یکرقم با یکرقم قاعده جمع دورقم با دورقم را ابداع کرده است.
۳- بچه کلاس اولیای اصرار داشته است که هزار ۴تا صفر دارد و برای اثباتش از جیبش ۱۰۰۰ تومانی درآورده است.
از دوستانی که این داستانها را اخیرا برایم تعریف کردهاند٬ ممنونم.