علی تگزاسی و آمریکا چطور آمریکا شد.

علی از ۱۴ آبان شروع کرده در مورد تاریخ، نحوه کارکردن حاکمیت و ... آمریکا نوشتن. قسمت اولش یه مروری روی ریشه های آزادی اقتصادی و مذهبیه در زمان تشکیل ایالات متحده است. این پیام رو زیر نوشته اش گذاشتم.

آقا به نظرم بايد يه کمی بيشتر درباره‌ی فشارهای مذهبی در اروپا می‌نوشتی. ما اين هفته داريم می‌ريم موزه‌ی پيلگريمها در لايدن. می‌دونی که پيلگريمها قبل از اين که بيان اونور اقيانوس، يه مدتی مقيم لايدن و دانشگاه لایدن بوده‌اند. اینجا رو به خاطر تساهل تاریخی هلنديها انتخاب کرده بودند ولی ظاهرا هرچند برای زنده موندن نیاز به اين تساهل داشتند خودشون چندان اين کاره نبودند! و در نتیجه آخرش دست زن و بچه رو گرفتند و رفتن جایی که چیز خاصی نباشه. اگه چيز بیشتری در اين مورد ديدم که به کار داستانت می‌اومد برات می‌نويسم.

اخبار ایران

مشهور است که کسایی که مقیم فرنگ می‌شن علاقه‌شون به اخبار ایران زیاد می‌شه و مدام در حال پیگیری اخبار هستند. ولی من از وقتی از ایران خارج شدم علاقه‌ام به اخبار ایران (به جز بخش فوتبال) به شدت کاهش پیدا کرده. اشکال از منه یا هنوز زوده؟

دروغ سیزده نیست به خدا

۱- اینو در مقدمه‌ی کتاب دو قرن سکوت نوشته‌ی عبدالحسین زرین‌کوب دیدم.

 

عماد کاتب:

 

چنان دیدم که هیچ‌کس کتابی نمی‌نویسد الا که چون روز دیگر در آن بنگرد گوید: اگر فلان سخن چنان بودی بهتر گشتی و اگر فلان کلمه بر آن افزوده شدی نیک‌تر آمدی.

 

امان از این وسواس.

 

۲- ممنون از بهمن برای معرفی مجله‌ی مدرسه. خیلی خوب بود! حق با وزیر محترم ارشاده که فرمودند کم شدن تعداد نشریات، کیفیتشون رو بالا می‌بره!

ما آریایی نیستیم

ما آریایی نیستیم مقاله‌ای است در شمالیها که لینکشو در بالاترین دیدم.

دکتر نجفی دات آى ار!

از کسی که تو یه جای حسابی مثل دانشکده‌ی ریاضی شریف کار می‌کنه بعید بود که دکتر رو زورچپون کنه تو اسم سایتش هرچند که توی خود صفحه این کار رو نکرده.

شرایط لازم برای پروفسور خطاب شدن

شرایط لازم برای پروفسور خطاب شدن:

 

۱) پزشک باشید.

۲) خارج از ایران کار کنید.

ممیزی رسم‌الخط

از مقدمه‌ی کیوان سپهر بر شوهر مدرسه‌ای، نوشته‌ی جووانی گوارسکی، ترجمه‌ی جمشید ارجمند، کتاب پرواز، چاپ دوم ۱۳۸۰.

 

... اما متاسفانه این احساس دوامی چندان نیافت و خطاب منتقدی که ضمن اعتراض به رسم‌الخط منتخب نشرپرواز و خصوصا با تاکید بر «جرأت» و «مسأله» و «مسؤول» و نیز «ها»ی جمع جدائی که در ویرایش و پردازش اثر به کار گرفته شده بود، دست‌اندرکاران انتشار کتاب را متهم کرد که دستیار دسیسه‌های یک گروه سیاسی شده‌اند و معتقد، که چون الفبای فارسی همزه ندارد، پس «ئی» را باید «یی» نوشت و «ای» خواند؛ همچنین مصر بر این‌که هرکس جز این بیندیشد و عمل کند مسلم به زبان فارسی جفا کرده است و نیز هر آن‌کس که «توده‌ها» را «تودهها» ننویسد پس «توده‌ای» است (؟). شیوه‌ای از نقد و نظر رایج در جهان سوم و سرزمین‌های زیر خط فقر ...

 

آشنا نیست؟ در ضمن، در ممیزی بنده برای انتشار در وبلاگم کسره‌، تشدید و تنوین حذف شده است.

انجیلهای من-اریک امانوئل اشمیت

دسته‌ای از کتابها هستند که به آنها کتابهای تک‌نشستی می‌گویم. این کتابها را در یک نشست خوانده‌ام. البته قطعا به جز کیفیت کتاب، عواملی مانند حجم، موضوع، علاقه‌ی لحظه‌ای، سابقه‌ای که از نویسنده در ذهن دارم، وقت آزادم و ... هم تاثیر دارند.

امروز به فهرست کتابهای تک‌نشستی‌‌ام یکی اضافه شد.

 

انجیلهای من

اریک امانوئل اشمیت

قاسم صنعوی

نشر ثالث

چاپ اول ۱۳۸۵

 

پ.ن: مریم هم در موردش نوشت. بهترین توضیحی که می‌تونم بدم همون جمله‌ی مریمه. عیسای ناصری، خود باور ندارد که مسیح موعود است و پیلاطس حاکم رومی با  فرض‌های فیزیکالیستی‌ همه چیز را توضیح می‌دهد.

دستشویی!

یک "چیز" افتاده روی زمین دستشویی را بخوانید!

 

خانمی را می‌شناسم که چون محل کارش یک دست‌شویی بیشتر نداشت و آن یکی هم طبیعتا متعلق به آقایان بود، عذرش را خواستند. حتی با وجود این که داوطلبانه دستشویی نمی‌رفت!

نسخه ی جدید گوگل-ارث

شاید تا الان سرویس گوگل-ارث را دیده باشید. عکسهای هوایی‌ای که با ماهواره‌ی مدار پایین از همه‌جای زمین گرفته شده است. نسخه‌ی جدیدش نسبت به نسخه‌ی قبلی٬ عکسهایی با کیفیت بالاتر از تهران دارد.

محل کار من در ۰۱ُُ ۴۸ُ ۳۵ْ شمالی و ۴۷ُُ ۲۷ُ ۵۱ْ شرقی است. ساختمان سفید درازی که تقریبا شمالینوبی است. مراکز مهم تهران را هم ببینید. به خصوص جاهایی که عکس برداری ممنوع است!!! (سانسور شد)!

مهرنیوز!!!

با کسب اجازه از مهدی و احسان که در امر گیردادن به مهرنیوز حق آب و گل دارند.

این خبر را بخوانید.

خبر با تیتر قطعی‌ای مثل:

 آری هان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شد.

 شروع می‌شود. کمی جلوتر می‌خوانیم:

 آری هان مربی سابق تیم های اشتوتگارت و نورنبرگ آلمان آمادگی اش را برای رهبری تیم ملی ایران اعلام کرد.

پاراگراف بعد:

از چند ماه پیش تماس هایی با مسئولان تیم ایران داشتم و با این تیم به توافق رسیدم.

پاراگراف بعد:

شانس این مربی هلندی بعد از شکست تیم ایران برابر مکزیک و پرتغال برای رهبری تیم ملی این کشوربیشتر شد.

دقیقا یک پاراگراف در میان خبر از حالت قطعی به احتمالی و برعکس تغییر حالت می‌دهد.

هوو- داوودنژاد

مثل اکثر فیلمهای داودنژاد فیلم ماندگاری نیست، ولی به دیدنش می‌ارزد. موضوع دستمالی شده‌ای برای یک فیلم طنز است، ولی پرداخت نسبتا خوبی دارد. به غیر از اعضای خانواده‌ی داودنژاد، علی صادقی و رضا عطاران هم بازی می‌کنند. رضا عطاران همانی است که می‌شناسیم: یک تیپ آشنا و این باعث جذب مخاطب می‌شود. در ضمن این‌که دوتا از هنرپیشه‌ها هم‌زمان با اکران فیلم، در یک طنز نود شبی بازی می‌کنند، احتمالا باعث فروش بیشتر خواهد بود. فیلم تکه‌هایی دارد -به‌خصوص بعضی از حرکات عطاران- که از سد ارشاد ردشدنشان، برایم عجیب است .

اما نکته‌ی اصلی این فیلم بازی فوق‌العاده‌ی پسر ۵-۶ ساله‌ای در نقش سمیر است. فوق‌العاده است!

 

 

ناتورالیسم

این مقاله را در مورد ناتورالیسم بخوانید. تکه‌های زیر مربوط به این مقاله است.

۱- ناتورالیسم به عنوان یك مكتب ادبی چهارچوب ...

پی نوشت (۱۲ اردیبهشت): از گذاشتن این مطلب منظوری داشتم ولی تا امروز کسی در موردش اظهار نظر نکرده است.

ادامه نوشته