انباشت تجربه؟
پاییز ۸۲ و بهار ۸۳ در جلساتی که برای بررسی امکان برگزاری المپیاد جهانی فیزیک در ایران تشکیل شده بود، با میزبانی ایران مخالفت کردم. دلیل عمدهی مخالفتم هم دیدن کیفیت برگزاری المپیاد در تایوان بود و این که یقین داشتم به آن استاندارد حتی نزدیک هم نمیشویم.
در زمستان ۸۳ برای کمک به برگزاری دعوت شدم. در این مدت عمدتا تحت تاثیر رییس که قرار بود اینجا هم رییسم باشد و این که نشانههای یک کار خوب را میدیدم (مثلا شروع برنامهریزی ۲.۵ سال پیش از برگزاری) نسبت به کار خوشبینتر شده بودم. استدلال عمدهی رییس، کسب تجربه بود. یعنی اگر قرار باشد تا ابد به دلیل این که کاری را بلد نیستیم، انجامش ندهیم هیچ وقت کاری انجام نمیشود و بالاخره باید این ظرفیت مدیریتی، با کسب تجربه ایجاد شود.
ولی سانلی به درستی و برخلاف مشی خوشبینانهاش به این نکته اشاره میکند که مستندسازی و انتقال تجربه در کشور ما -از بالا تا پایین- شوخی است و اگر قرار باشد دوباره چنین کاری انجام شود، همه چیز از صفر شروع میشود. حتی اگر مثلا قرار باشد المپیاد شیمی برگزار شود، کسی سراغ ما نخواهد آمد، چه برسد به رویدادهایی که شباهت کمتری دارند.
کاری که مهدی شروع کرده و در وبلاگش در موردش نوشته شاید راهی برای رفع این مشکل باشد. مهدی در ویکیسپیسز فضایی درست کرده که نکات لازم برای برگزاری یک کنفرانس را جمع کند.