مدتی است که دارم روی طرح درس فیزیک پلیمر برای دانشجویان دکتری (و احتمالا کارشناسی ارشد) کار می‌کنم. درس خاصی که احتمالا جز فارغ‌التحصیلهای مکتب رامین در زنجان (مثل فرشید) و رییس (که بیشتر به درسهای عمومی‌تر مثل بیوفیزیک و ماده چگال نرم متمایل است)، در آینده نزدیک مدرس دیگری نخواهد داشت.

 

قصد دارم یک ترکیب از کتاب دوی و ادواردز (که همه چیز را با دقت محاسبه کرده) و کتاب دوژن (که همه چیز را شهودی توضیح داده) درس بدهم به علاوه کتابهایی مثل کشسانی و مکانیک آماری لانداو به عنوان کتابهای جانبی.

 

چیزی بین ۵۰ تا ۱۰۰ تمرین برای طول ترم در نظر گرفته‌ام که هر وقت چیزی به ذهنم می‌رسد یادداشتش می‌کنم. ضمن این‌که بخشی از نمره را برای مقاله درسی (ترم پیپر) در نظر گرفته‌ام که این روزها مشغول فکر کردن به موضوعاتش بودم.

 

همه‌ی این داستانها متعلق به پیش از دیروز بعدازظهر است. در حقیقت مدتها بود که به دانشگاه به اصطلاح شریف رفت‌و‌آمد نمی‌کردم و یادم رفته بود که چه اتفاقاتی برام افتاده و از چه چیزهایی نفرت دارم و یادم رفته بود که قسم خورده‌ بودم بعد از فارغ‌التحصیلی پامو اونجا نذارم. خدا رو شکر که دیروز قبل از این که خیلی دیر شه یه چیزهایی یادم اومد.