امروز بهترین دوستم به استرالیا مهاجرت کرد. پریشب که با هم صحبت می‌کردیم یک سناریوی خوش‌بینانه داشتیم که حدود یک سال دیگه همدیگه رو ببینیم ولی ...... خیلی خوش‌بینانه است شاید دیگه ...

 

شاید اینجا هم که بود زیاد همدیگه رو نمی‌دیدیم ولی برچسب بهترین رفیق بدجوری چسبش زیاده. ممکنه همدیگه رو زیاد نبینید و کار و تفریح و آشنایانتان روز به روز از یکدیگر دورتر شود ولی خاطرات مشترک، اطمینان از حضور بی تکلف دوست و سرعت بالا در درک منظور یکدیگر روی تمام موارد قبل را می‌پوشاند. سخته که آدم بهترین رفیق نداشته باشه یا بهترین رفیقش دم دست نباشه.

 

گفت نریم فرودگاه. یک عزیز دیگه هم چهار سال پیش این حرف را زده بود. اون دفعه نرفتم و پشیمونم. این دفعه ولی رفتم. به مریم گفتم خودشو لوس کرده و می‌گه نیاید گفت اونم یکیه مثل تو. راست می‌گه منم نمی‌خوام کسی بیاد فرودگاه.

 

نمی‌دونم چرا ولی با وجود این که باید کم کم به رفتن و ندیدن نزدیکان عادت کرده باشم ولی هنوز نکردم.